به گزارش مشرق، مقالهای همین هفته درمورد جو کامرون منتشر شد؛ زنی که ۷۱ سال را بهعلت دارا بودن یک جهش ژنتیکی نادر، بدون تجربهی درد یا اضطراب سپری کرده است، سؤالهایی را برای برای بسیاری از افراد به وجود آورد. این مفهوم که یک ژن میتواند مسئول پردازش درد جسمی و روحی در یک فرد باشد، موجب سردگمی های زیادی شده است:
آیا آنها کاملاً متفاوت نیستند؟ یا آیا داستان او اشاره به این موضوع دارد که حساسیت به یک نوع از درد میتواند با حساسیت به نوع دیگری از درد درهم آمیخته شود؟
خانم کامرون گفت در حین زایمان دردی احساس نکرد. اغلب اوقات وقتی دچار خونریزی، سوختگی یا آسیبهای دیگر میشود، همسرش به او اطلاع میدهد. او گفت وقتی کسی از نزدیکان او فوت میکرد، او احساس ناراحتی میکرد اما کنترل خود را از دست نمیداد. او هرگز به یاد نمیآورد که در اثر اتفاقی زیاد آشفته شده باشد، حتی تصادف اخیری که با ماشین داشت. در یک پرسشنامهی اختلال اضطراب او از ۲۱، نمرهی صفر بهدست آورد.
آیا کسانی که بدون درد زندگی میکنند، اضطرابی ندارند؟
نه. قبل از مواجهه با خانم کامرون، دانشمندانی که مورد او را مورد مطالعه قرار میدادند با بیماران دیگری کار کرده بودند که درد را تجربه نمیکردند. دکتر جیمز کاکس، از دانشگاه کالج لندن میگوید:
کاهش اضطراب قبلاً در دیگر اختلالات عدم حساسیت به درد که ما روی آن کار میکردیم، مورد توجه قرار نگرفته است.
او همچنین گفت که باتوجهبه اینکه خانم کامرون بیش از ۶ دهه را بدون درک اینکه چقدر غیرعادی است، گذارنده، احتمالاً افراد دیگری نیز وجود دارند که شبیه او هستند. تعدادی از این افراد پس از انتشار مقاله با مجلهی تایمز تماس گرفتند. جوآنیتا هوفمن ۸۱ ساله، از اوهایو میگوید:
من نیز بچهدار شدم و دردی احساس نکردم. من تصور میکردم که خانواده و دوستانم که از درد مینالیدند در حال فیلم بازی کردن هستند.
وقتی درمورد وضعیت روحی هوفمن از او سؤال شد، وی گفت: «نه، من هرگز اضطراب را تجربه نکردم. من همیشه خوشحال و راضی بودم».
جو کامرون دارای اختلال کمیابی است که در آن، او دچار درد یا اضطراب نمیشود و سوالاتی را درمورد ارتباط بین درد جسمی و روحی به وجود آورده است
چگونه یک جهش ژنتیکی میتوند موجب از بین رفتن اضطراب شود؟
دکتر کاکس گفت که کاهش اضطراب خانم کامرون با افزایش سیگنالدهی در گیرنده های CB۱ یا گیرنده های کانابینویید مرتبط است. گیرندههایی که به بدن در برخورد با موقعیتهای استرسزا کمک میکنند ( آنها مخصوصاً بهوسیلهی ترکیب THC موجود در کانابیس فعال میشوند). نتایج مطالعات نشان داده است که با مهار گیرندههای کانابینویید، اضطراب افزایش مییابد و تقویت گیرندههای کانابینویید موجب کاهش اضطراب میشود. این گیرندهها همچنین روی نحوهی تجربهی درد جسمی در افراد تاثیر میگذارند.
آیا درد جسمی و درد روحی مسیر پردازش یکسانی دارند؟
دکتر اریک بویی از بیمارستان عمومی ماساچوست میگوید:
خیر، این موضوع خیلی پیچیدهتر از آن است و پژوهشهای زیادی باید انجام شود. چیزی که ما میدانیم این است که آن بخش از مناطق مغز که درد عاطفی و جسمی را پردازش میکنند، با هم همپوشانی دارند.
در مثال دیگری از اینکه چگونه این دو نوع درد بهطور اسرارآمیزی با هم درمیآمیزند، او به این نکته اشاره میکند که استامینوفن موجب کاهش درد عاطفی ناشی از طرد شدن میشود.
آیا طرد عاطفی مشابه با درد جسمی است؟
نائومی ایزنبرگر، استاد دانشگاه کالیفرنیا نیز به این موضوع اعتقاد دارد. دکتر ایزنبرگر تشابه موجود بین روشهایی که مغز درد جسمی و درد اجتماعی ناشی از طرد شدن را پردازش میکند، مورد مطالعه قرار میدهد. او میگفت مکرراً متوجه شده است افرادی که نسبت به درد جسمی حساستر هستند، در اثر طرد شدن رنج بیشتری را متحمل میشوند.
آیا افراد دارای اضطراب کمتر، درد کمتری را احساس میکنند؟
براساس نظر برخی از متخصصان مدیریت درد میتوان بهطور کلی گفت بله. آدام وو، مشاور درد و بیهوشی از بیمارستان کالج کینگ لندن با هزاران بیمار درگیر درد کار کرده است. بیمارانی که دارای سطح بالایی از اضطراب بودند، حساسیت بیشتری نسبتبه درد داشتند. او گفت:
اگر شما دچار اضطراب هستید، این امر موجب میشود که ادراک شما از درد بیشتر شود و اگر دو بیمار دقیقاً دچار یک نوع آسیب باشند، کسی که دچار اضطراب بیشتری است، امتیاز شکایت (از درد) بیشتری دارد.
چرا بهنظر میرسد افراد مضطرب دارای آستانهی درد پایینتری هستند؟
دبرا کیسن، مدیر اجرایی یک مرکز درمان به نام نوری بر اضطراب در شیکاگو، اعتقاد دارد که برخی از افراد واقعاً حساسیت بیشتری دارند. او میگوید که میداند درد جسمی و اضطراب میتوانند همدیگر را به روشهایی تقویت کنند. فردی که دچار درد مزمن میشود ممکن است به این خاطر دچار اضطراب شود که کنترلی بر بدن خویش ندارد. این اضطراب او میتواند موجب افزایش تمرکزش بر درد و تشدید آن شود. درمان یکی از این دو مورد میتواند موجب تسکین دیگری شود. شگفتآورترین چیزی که او پیدا کرد، سازگاری بین بیماران در پاسخ به یک سؤال بود: من از آنها میخواستم که بین یک جراحت به انگشت یا احساس یک ناامیدی عاطفی یکی را انتخاب کنند. همهی آنها گزینهی انگشت را انتخاب میکردند.
منبع: زومیت